یکی از احادیث معتبر و اولین حدیثی که شیخ عباس قمی در فصل دوم از باب اول کتاب «نفسالمهموم» بیان نمودهاند، فرمایشی است از حضرت امام رضا ع به ابن شبیب.
ابن شبیب در روز اول محرم خدمت حضرت مشرف میشود و حضرت دستوراتی را به ایشان میدهد که یکی از این دستورات به این صورت است: «یا ابن شبیب إن کنت باکیاً لشیء فابک للحسین بین علی بن أبی طالب علیهالسلام».
ترجمه: ای پسر شبیب! اگر برای چیزی گریه خواهی کرد برای حسین بن علی بن أبیطالب علیهالسلام گریه کن.
حضرت استاد صمدی آملی در کتاب معراج اشک در أربعین حسینی، این حدیث را به صورت کامل در بیست و یک مجلس شرح فرمودهاند.
ما در این مطلب بخشی از این شرح (مجلس پنجم) را که در مورد عبارت «فبک للحسین» است را به صورت خلاصه نقل میکنیم.
۳ نوع اشک از نظر علم جدید
علم جدید اشکهای انسان را به سه نوع تقسیمبندی میکند:
- basal tears (اشک پایه)
- reflexive tears (اشک واکنشی)
- psychic tears (اشک روانی)
اشک مایعی است صاف و زلال که از غدد اشکی (Lacrimal gland) چشم ترشح میشود.
اشک پایه، اشکی است که در چشم همیشه در حال ترشح است و کره چشم را مرطوب نگه میدارد.
اشک واکشنی، اشکی است که در نتیجۀ تحریک چشم با مواد یا اجسام خارجی از قیبل جسم نوک تیز، گاز اشکآور یا نور شدید جاری میشود.
این دو اشک بین انسان و حیوانات مشترک است. این دو نوع را در اصطلاح عرفیِ انگلیسی «tear»، در فارسی «اشک» و در عربی «دَمع» میگوییم.
اشک روانی که مختص انسان است به تحریک روان انسان جاری میشود. مثلاً در هنگام ترس، شادی، غم و حالتهای مختلف روحی.
ما به صورت عرفی به حالت سوم «گریه» میگوییم. حالتهای اول و دوم را با تعابیری مثل: «این پیاز اشکم را درآورد» عنوان میکنیم، نه «گریهام را درآورد».
آنچه در این حدیث عنوان شد «بکاء» یعنی حالت سوم است که در زبان انگلیسی «cry» و در فارسی به آن «گریه» میگوییم. یعنی آن حالتی از اشک که تحت تحریک روح و روان انسان است نه شیء مادی.
به این ترتیب اینکه من برای امام حسین علیهالسلام اشک بریزم نه یعنی اینکه با وسیلهای خارجی مثل پیاز تند چشمانم را تحریک کنم. بلکه مبنای تحریک باید از روان و جان باشد. این تحریک درونی خود به سه بخش تقسیم میشود.
۳ مرتبۀ گریه
۱- بکاء
«گاهی آدمی به طبع خود میگرید که این بهترین نوع گریه است یعنی به طبع خود و بیتکلف برای آقا میگرید.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۷)
«اگر کسی برای دوری از فرزندش گریه کند، مالک گریهاش دوری فرزند است. اگر از کسی مال هنگفتی به یکبارگی گم شد … و در لحظۀ اول که مواجه با این ناگواری میشود به گریه افتد، در این حال وقتی کسی بپرسد گریه او به ملکیت کیست؟ پاسخ این است که به ملکیت آن پول گمشده.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۵)
«بیا برای اشک چشمت مالک درست کن، و بخواه مالک اشک چشم تو امام حسین علیهالسلام باشد که چون از تو بپرسند چرا گریه میکنی؟ در پاسخ بگویی: من و چشم و جان و حقیقت و ملکیت من همگی در اختیار حسین قرار دارد.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۵)
۲- إبکا
گاهی شخص مانند حالت اول «به گریه درنمیآید بلکه باید مداح یا گویندهای به اقسام تشبیهها و تنظیرها با زحمت از او اشکی بگیرد با تحریک عواطف و احساسات او دو قطره اشک بر رخ او جاری کند.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۷)
«در این حالت مصیبتخوان، مداح و گوینده در مقام «أبکی» قرار دارند یعنی گریاندن [شخص] به عهدۀ آنهاست. هر چند آن شنونده میگرید ولی مالک گریۀ او آن مداح و مصیبتخوان است وگرنه اگر بدین نحو مصیبتخوانی نمیشد برای او طبع گریه کردن برای حسین نبود.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۷)
۳- تباکی
«مرتبۀ سوم آن است که نه به طبع خود اشک بریزد و نه دیگری او را بگریاند، که در این مقام اشکی از او سرازیر نمیشود بلکه خود را به حالت گریه درآورد(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۷) که … هرکس خود را شبیه قومی کند از آنهاست. بسا تباکی کردن مبدء حصول تحول در نفس او شود.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۸)
تفاوت گریه «بر حسین» و گریه «برای حسین»
«حضرت در کلام خود نفرمود: علی الحسین بلکه فرمود: للحسین. بسا اگر علی به کار میرفت، جنبۀ دلسوزی داشت. گاهی آدمی بر (نه برای) امام حسین میگرید، این گریه از باب دلسوزی است. … در این حال میتوان گفت: فلان یبکی علی فلان یعنی فلانی بر فلانی از باب دلسوزی گریه کرد. به خلاف کلام حضرت که فرمود: چون بنا داری برای چیزی گریه کنی گریهات را مال حسین کن.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۸)
«به دلسوزی بر حسین گریه مکن که حضرت دلسوز نمیخواهد او حجتهالله است و به امر الهی در اجرای فرامین حق سرسپرده است و در حضور تام شب و روز میگذراند و آن از باب أدّبنی ربّی است نه علّمنی ربّی.»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۴۸)
گریه بر حسین مطهّر ذنوب است
با توجه به مراتبی که برای گریه و مبادی آن از محرک صرفاً بیرونی تا محرک کاملاً درونی ذکر شد، ظاهراً گریه برای سیدالشهداء نیز دارای مراتب خواهد بود.
به این ترتیب شاید سرِّ تشویق به انجام مراتب ضعیفترِ گریه برای رسیدن به مراتب بالاتر گریه برای امام حسین علیهالسلام باشد.
«برخی به زخم زبان میگویند: فلان کس به دزدی و خیانت و… زندگی میکند در عین حال به مجلس عزا میآید و برای امام حسین گریه میکند. آیا تمام خطاهایش پاک شد؟!
پاسخ آن است که تو یک گریهای بیاور که مال حسین باشد (اشاره به بکاء که در بخش قبل ذکر شد) و حسین مالک گریهات بشود آنگاه بهشت نصیبت نشد آنگه گله کن»(معراج اشک، مجلس پنجم، ص ۱۵۴)
در جواب این گونه سؤالات آنچه در مطلب چرا اکثری مردم بعد از عاشورا به همان حالتهای قبل برمیگردند؟ هم قابل توجه است.
دستورالعمل
«با سوز طبیعی گریه کنید!
کسی که دلسوخته است به طور طبیعی میگرید و آنی که تنور جانش خاموش است و دلسوخته و گداخته نیست نیازمند آن است که دیگری او را به گریه وادارد.
البته که چنین کسی نیز بیبهره نیست. و اگر نه گریۀ طبیعی و نه گریۀ غیر طبیعی برایش است خود را به هیأت گریه کنندگان درآورد تا بافتی همانند آنها برایش حاصل شود مثلاً سرش را به پایین اندازد. این گونه بافت بدن یک نحوه حشر یافتن با حقیقت عالم است.»(معراج اشک، مجلس ششم، ص ۱۶۹)
کتاب معراج اشک در اربعین حسینی
نویسنده: داود صمدی آملی