بعد از آن که در قرن بیستم زبان به عنوان بنیان مباحث فلسفی مطرح شد به تدریج به حوزه های مختلف از جمله فلسفه دین راه یافت و در دهه بیستم این قرن مسئله معناداری و بی معنایی گزاره های دینی در نوشته های فیلسوفان تحلیلی نمود پیدا کرد. امروزه زبانشناسی دینی یکی از شاخه های مهم فلسفه دین به شمار می آید .
در یک تقسیم بندی کلی می توان نظریات گوناگون درباره زبان دینی را در دو دسته شناختاری و غیرشناختاری جای داد. منظور از دیدگاه شناختاری دیدگاهی است که گزاره های دینی را صدق و کذب بردار و دارای معنای معرفتی می داند. در مقابل طرفداران دیدگاه غیر شناختاری معتقدند که گزاره های دینی فاقد هر گونه معنای معرفتی و توصیف گری هستند اما اعتقاد به آن ها منشأ بسیاری از کارکردهای فردی و اجتماعی است . پوزیتیویست ها و حلقه وین در زمره قائلین به این رویکرد قرار دارند .
در رویکرد شناختاری نیز گروه های بسیاری شامل ایمان گرایان، نمادانگاران، کارکرد انگاران -که دین و گزاره های دینی را با کارکرد اخلاقی تفسیر می کنند- ، معرفت گرایان و قائلان به زبان معمولی و عرف جای می گیرند که هر یک به شیوه خود زبان دین را معناپذیر و قابل شناخت معرفی می کند .
کتاب «زبان دین و باور به خدا» که به کوشش دکتر قاسم پورحسن به طبع رسیده دربرگیرنده نه مقاله از استادان و صاحبنظران فلسفه در زمینه زبان دینی و نظریات مربوط به آن است. ایشان در مقدمه اثر مهمترین هدف مقالات را بررسی روشمند رویکردها و دیدگاه های زبان دینی و سپس نقد ضعف ها و سستی های هر یک می دانند و سپس مقالات مجموعه را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته اول معناداری گزاره های دینی نزد متفکران گوناگون و با رویکردهای متفاوت را بررسی کرده اند و دسته دوم باور به خدا را محور نوشتار خود قرار داده اند .
این کتاب که با همکاری انجمن علمی فلسفه دین ایران منتشر شده است می تواند به گسترده شدن دید علاقه مندان در زمینه شناخت، بررسی و نقد نظریه های مختلف زبان دینی معاصر کمک بسیاری کند .