ایتا پیامک تماس

نجوم کهن در آموزه‌های ابن عربی

۲۲۵.۰۰۰ تومان

شناسه محصول: 1045940035 برچسب:

وزن 284 گرم
تاریخ انتشار

1400

شابک

9786003390041

نوع جلد

سخت

زبان

نوبت چاپ

1

تعداد صفحات

78

قطع کتاب

رقعی

ناشر

مترجم

,

نویسنده

فهرست

پیشگفتار مترجمان

  1. مراتب افلاک و مبانی نظری نجوم
  2. تکوین و دلالت‌های معنایی منطقه البروج
  3. پیوندهای نماد‌ین ماه و خورشید و تجلی نفس رحمانی در منازل قمر
  4. تجلی اسماء الهی در چرخه‌ی مراتب وجود
  5. تکوین بروج و نسبت آنها با منازل قمر

اعلام

تصاویر

بخشی از مقدمه مترجمان

ردپای حضور نجوم کهن را در اغلب تمدن‌های باستانی می‌توان دنبال کرد. این دانش یکی از هنرهای آزاد هفت‌گانه به شمار می‌رود. همان‌طور که می‌دانیم، هنرهای هفت‌گانه در دنیای باستان عبارتند از: صرف و نحو، جدل، بلاغت، ریاضی، موسیقی، هندسه و نجوم کهن. در نگاه سنتی، سه مقوله‌ی نخست، به ترتیب با مضامین زبان، منطق و وجه زیبایی‌شناسانه‌ی کلام مرتبط‌اند و به سه‌گانه معروف هستند و چهارمقوله‌ی دیگر به ترتیب بیانگر عدد، زمان یا هارمونی، مکان یا تناسب و حرکت یا ریتم هستند و چهارگانه خوانده می‌شوند. همان گونه که کیمیاگری، پدر شیمی نوین به شمار می‌رود، نجوم کهن را نیز می‌توان پدر نجوم مدرن دانست.

از متن کتاب

مراتب افلاک و مبانی نظری نجوم

آثار مکتوب «شیخ‌الاکبر» عارف بزرگ، محی‌الدین‌ابن‌عربی حاوی برخی ملاحظات در باب نجوم کهن است که توضیح می‌دهد چگونه این علم می‌تواند مبتنی بر اصولی متافیزیکی و دانشی خودبسنده باشد. نجوم کهن تنها به شکلی ناقص به غربِ مدرن وارد شد و صرفاً به برخی از رایج‌ترین کاربردهایش تقلیل یافت. این علم آن گونه که در قرون وسطی در تمدن‌های مسیحی و اسلامی گسترش یافت و هم‌چنان در برخی کشورهای اسلامی ماندگار شده است، شکل خود را مرهون هرمسی‌گریِ اسکندریه است…

تجلی اسماء الهی در چرخه‌ی مراتب وجود

معنای عمیق چرخه‌های نجومی را در تصویری که آنها ارائه می‌دهند می‌توان یافت، تصویری منطقی از تکاملِ مرحله به مرحله‌ی نیروهای بالقوه {یعنی مراتب وجودی ۲۸گانه} که تحت سیطره‌ی اصلی یگانه‌اند، و این چرخه‌ها می‌توانند نماد نظمی زمان‌مند {مانند منازل قمر} یا نظمی کاملا منطقی {مانند اسماء الهی} باشند.

تکوین بروج و نسبت آنها با منازل قمر

درجاتِ {جهات} فلک، نمادهای کاملی برای ماهیتِ صفات الهی هستند. این درجات، مانند صفات الهی که نخستین تعیّنات وجودند، بی‌نهایت متکثرند؛ با این حال نمی‌توان آنها را در قالب تکثر درک کرد، چرا که هر درجه‌ای فی نفسه کاملاً متعین است، و تنها دلیل وجودی‌اش، دقیقاً همین تعیّن منحصربه‌فرد آن است.

تمامیت این درجات، مانند صفات الهی، قابل تعریف نیست، و فلک بی‌کران که همان شکل منطقیِ گسترش بی‌نهایت این جهات یا درجات است، صرفاً نمادی است که به ذهن متبادر می‌شود، اما این وجه نمادین را نمی‌توان اثبات کرد. مطابق با آموزه‌ی وحدت وجود، به مجرد آن که به یکی از این صفات یا درجات، «نام»ای اختصاص داده شود، بقیه‌ی این صفات یا درجات را در نسبت با آن می‌توان تعریف کرد.