فهرست اجمالی
- آغاز سخن
- شرح حال ابن عربی از زبان خودش
- اصل خرقه و پوشانیدن خرقه
- مسافرت های شیخ رضی الله عنه
- علم کشف
…
مقدمه مؤلف
- فص حکمت الهی در کلمۀ آدمی
- فص حکمت نفثی در کلمۀ شیثی
- فص حکمت سبّوحی در کلمۀ نوحی
- فص حکمت قدوسی در کلمۀ ادریسی
- فص حکمت مهیّمی در کلمۀ ابراهیمی
- فص حکمت حقی در کلمۀ اسحاقی
- فص حکمت علیّی در کلمۀ اسماعیلی
- فص حکمت روحی در کلمۀ بعقوبی
- «فص حکمت نوری در کلمۀ یوسفی»
- فص حکمت احدی در کلمۀ هودی
بخشی از مقدمه
رسول خدا صلی الله علیه و سلم را در رؤیایی بشارت دهنده که در دهۀ سوم ماه محرم سال ششصد و بیست و هفت- در شهر دمشق- نموده شدم، دیدم؛ در حالی که در دست آن حضرت کتابی بود، فرمود: این کتاب فصوص الحکم است برگیر و آن را به سوی مردم بیرون آر تا بدان بهرمند گردند، گفتم: به دیدۀ منت، که انقیاد و اطاعت خدا و رسولش و کارگزاران از خودمان را -همان گونه که دستور داریم- می باشد.
خواست او «ص» را برآورده ساخنم و نیت را خالص کردم، و قصد و همت را برای بیرون آوردن این کتاب، همان گونه که رسول خدا، صل الله علیه و آله و سلم، برایم معین کرده بود- بدون کم و زیاد- پاک و فراهم آوردم.
از متن کتاب
فص حکمت مهیّمی در کلمۀ ابراهیمی
خلیل به جهت نفوذ و رخنه پیدا کردنش و حصر و فراگرفتنش مر آنچه را که ذات الهی بدان اتصاف دارد خلیل نامیده شده است، شاعر گوید:
مانند روح در من تخلل و سریان یافتی
و خلیل به همین واسطه خلیل نامیده شده است
چنان که رنگ، در رنگ پذیر نفوذ می کند، پس عَرض به حیث جوهرش می باشد، و مانند مکان و مکان گیر نمی باشد، و به واسطۀ تخلّل حق، وجود صورت ابراهیم، علیه السلام، است، و هر حکمی بدان تصحیح می گردد.
«فص حکمت نوری در کلمۀ یوسفی»
این حکمت نوری، انبساط نورش بر مرتبۀ خیال است و آن آغاز وحی الهی است در اهل عنایت. عایشه گفت: «اول ما بدیء به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، من الوحی، الرؤیا الصادقه فکان لا یری رؤیا الا خرجت مثل فلق الصبح= نخستین چیزی که از وحی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم ظاهر گشت رؤیای صادقه بود. لذا خوابی نمی دید مگر آن که به عیان- مانند روشنایی صبح- می دید»، می گوید که هیچ خفایی ندارد. علم او {عایشه} تا اینجا بود و نه بیش از این.
«فص حکمت مالکی در کلمۀ زکریایی»
بدان! رحمت الهی همه چیز را از حیث وجود و حکم فراگرفته است، و این که وجود غضب از رحمت الهی است به غضب، پس رحمت او بر غضبش پیشی دارد، یعنی: نسبت رحمت به او، از نسبت غضب به او پیشی دارد. و چون هر عینی را وجودی است که آن را از خداوند درخواست می نماید، از این روی رحمتش هر عینی را فرا گرفت؛ زیرا او به رحمتش که ارزانی داشته، رغبت آن را در وجود عینیش پذیرفته و پدیدش آورده است.
از این روی گفتیم: رحمت الهی از حیث وجود و حکم، همه چیز را فرا گرفته است؛ و اسمای الهی برای اشیا است و آنها به یک عین واحد بازگشت دارند.