فهرست
- زندگینامه شیخ عبدالقادر گیلانی
- تولد و مولد
- کنیه و القاب
- کودکی
- جوانی و سفر به بغداد
- اساتید علوم ظاهر
- تصوف و مشایخ طریقت
- تربیت یافتگان
- آثار قلمی
- وفات
- اخلاق و بازماندگان
- باورها و دیدگاهها
- کرامات منتسب به شیخ
اشاره
- اسم اعظم
- پارهای سخنان شیخ
- رساله فی الأسماء العظیمه للطریق الی الله{ترجمه}
- رساله نوریه{ترجمه}
- رساله غوثیه{ترجمه}
- حلّاجنامه{ترجمه}
- رساله فی الأسماء العظیمه للطریق الی الله {متن}
- الرساله نوریه {متن}
- الرساله غوثیه {متن}
…
مقدمه به قلم مریم بانو بردبار
…یکی از بزرگمردان به نام عرصهی شهود و عرفان و مفتاح خزاین رحمت و ایقان، سرسپردهی ولایت علوی جناب شیخ عبدالقادر گیلانی است که سلسلهی قادریه منسوب به اوست. آثار او غالبا خلاصه و زبدهی مجالس او را در بر دارد و مشحون از مسائل مربوط به سنت و آداب دینی است:
- کتاب الفتح الربانی
- فتوح الغیب
- الغنیه لطالبی طریق الحق
- حزب بشائر الخیرات
- یواقیت الحکم و فیوضات الربانیه
- دیوان فارسی
کتابهایی که کرامات و مکاشفات و خوارق او را بر شمردهاند فراوانند، از جمله آنان:
بهجه الاسرار علی بن یوسف اطنوخی، خلاصه المفاخر فی الاختصار مناقب الشیخ عبدالقادر از امام یافعی، قلائد الجواهر اثر محمد بن یحیی التاوفی، نفحات الانس عبدالرحمان جامی.
او باور دارد که هر کس میخواهد مسلمان واقعی باشد نه فقط باید شهادتین را بر زبان براند بلکه نیز میباید از هر چه جز اسلام است تبری جوید و این قول هر چند در نظر همهی متشرعه و اکثر صوفیه نیز مقبول است باز با وسعت مشرب آن عده از متصوفه که از وحدت واقعی جوهر ادیان و ظاهری بودن اختلافات آنها سخن می گویند البته خالی از مغایرت نیست. شیخ طالبان طریق حق را در محدوده ی شریعت راهنمایی مینمود. چون آداب شرعی میباید بر شریغت مبتنی باشد و شریعت هم اعتقاد درست را الزام میکند…
بخشی از متن کتاب
چگونگی دریافت عهد و بیعت در طریقت قادریه
هر گاه کسی میخواست با شیخ بیعت کند تا او مرید شیخ شود، پس از تلاوت سورهی فاتحه، شیخ به او میگفت:
بگو: از خدا آمرزش میخواهنم، از خدای بیکران آمرزش میخواهم، خدایی که جز او نیست؛ زنده و پاینده است و به سوی او توبه (بازگشت) میکنم. خدا و فرشتگان و رسولان و پیامبرانش، و تمام آفریدگان حاضرش، شهادت و گواهی دادند که به سوی خداوند متعال توبه کردهام. حلال را حلال، و حرام را حرام میدانم، و همواره در حد توانایی، ذکر میگویم و اطاعت مینمایم…
حلاجنامه
پرنده ی «عقلِ» یکی از عرفا از لانه ی درختش به پرواز درآمد و در آسمان بالا رفت تا به صفوف فرشتگان رسید. او شاهخینی بود از شاهین هاسی شهریار. در پلک هایش نوشته شدهن بود: «و خُلِقَ الإنسانُ ضَعیفا= انسان ناتوان آفریده شده است-۲۸/ نساء» در آسمان شکاری نیافت، بعد از آن ب شکار «رأیتُ ربّی» رو به رو شد و بر حیرتش بیافزود…
الرساله النوریه
بسم الله الرحمن الرحیم
من رأی محبّا لله، فقد رأی الله، و إذا أراد ذکر الله، الولی ریحانته الله فی الأرض؛ یتشمّمه الصدّیقون، فتصل رائحته الی قلوبهم، فیشتاقون إالی الله علی تفاوه منازلهم. و من أحبّ الله، قلّبه شوقاً کلّیّاً و اعراضاً کلّیّاً و فنا کلّیّاً لاجرم یعیر همومه؛ هما واحد: لا إله إلّا الله.